سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

ذکر نوحه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

شاعر : میثم میرزایی
نوع شعر : سینه زنی
وزن شعر :
قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک

من با روی، کبود وسیاهم سپاه تو هستم         تو پـنـاه ، همه هستی من پنــاه تو هستم

سر بلندم ،که اول شهیده تو راه تو هستم         علی جان علی جان، علی جــان علی جان


 همدم درد من شده فراغ **  هیچکی نمیگیره ازم سراغ

حک شده روی سینه ام علی ** مُهـر ولایتت با میخ داغ

برام دیگه بال پری نیست ــ  علی جان علی جان

هیچکی مثل من حیدری نیست علی جان علی جان

***************************************

تا شنیدن، که من فاطمه ام ضربه هاشون شدید شد           زنده ماندن، دیگه بعد از اون روز برامن بعید شد

پشت در بود ، که با یک لگد محسن من شهید شد           علی جــان علی جــان، عآلــی جان علی جان

به دستای طناب سپردنت ** با ظلم و غم به مسجد بردنت

وقتی منو جلو چشات زدن **  خمیدی ؛ از پا در آوردنت

برام دیگه بال پری نیست ؛ علی جان علی جان

هیچکی مثل من حیدری نیست علی جان علی جان

**************************************

بیت وحی رو،به آتش کشیدن همه پیکرم سوخت          شکرخدا رو، به راه ولایت چو بال و پرم سوخت

وای پیمبر، صدا میزند که فغان دخترم سوخت          عـلــی جـان علی جان، علــی جان علی جــان

گریه پس از رفتن من نکن **  صحبتی از من با حسن نکن

خیلی حواست باشه که منو **  جلو چشم حسین کفن نکن

برام دیگه بال پری نیست؛ علی جان علی جان

هیچکی مثل من حیدری نیست؛ علی جان علی جان

***************************************

تاب ندارم ، میشه با بارون چشات خو نگیری         کاش که می شد، بیام خانه و تو ازم رو نگیری

فاطمه جان، چه کاری کنم دست به پهلونگیری؟         یـا زهـــرا یـا زهـــرا ؛ یـا زهـرا یـا زهـرا

بهار عمر من شدی خزان **  هستی من شدی تو قد کمان

تورو خدا به خاطر حسین ** یک شب دیگه در این جهان بمان

مگه تو حال بچه هارو ندیدی ، ندیدی

چرا جواب مرتضی رو نمیدی ، نمیدی

نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل های مغایرت با روایتهای معتبر؛ رعایت بیشتر حرمت اهل بیت و یا انتقال بهتر منظور شاعر تغییر داده شد؛ ضمنا دو بند از شعر نیز به دلیل ایرادات محتوایی و روائی کلا حذف گردید



ببین علی مهر ولایت و ، نقش رو سینم شده میخ داغ



به دستای طناب سپردنت ، کشون کشون رو خاک ها بردنت



انقدر منو جلو چشات زدن ، تا آخر از پا در آوردنت



خونه مونو ، به آتیش کشیدن همه پیکرم سوخت          ای قرارم ، نبودی ببینی که بال و پرم سوخت



بین آتیش ، صدا میزدم که بیا معجرم سوخت          علی جان،علی جان



تاب ندارم ، میشه با بارون چشات خو نگیری        شد که یکبار ، بیام خونه و تو ازم رو نگیری



فاطمه جان ، چه کارت کنم دست به پهلو نگیری؟            خدایا خدایا



بهار عمر من شدی خزون ، تازه عروسم شدی قد کمون



تورو خدا پاشو به مرتضی ، بگو هنوز سالمه بچه مون